لیلة القدر
نصرت نصرت

دوش وقــت سحر از غصـــه نجاتم دادنـد

واندر آن ظلمت شـــب، آب حیاتـــم دادنـد

چه مبارك سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قــــدر كه این تازه براتــــم دادنـد

«حافظ»

قدر به معنی تقدیر و اندازه گرفتن، قدر اغازی جدید، انفاخ روح خدا در کالبد مرده های متحرک، مطلع الفجر زندگی نوین و تقدیر سرنوشت انسانی، معنی گردیده است . لیلةالقدر  در فرهنگ دینی ما ، شبی است که  روشن‌ترین پنجره‌های معنویت و عرفان به روی انسان ها گشوده میگردد تا روح آنان را به  سیر و سلوک در وسعت عظیم و بی کرانه‌ ایمان، وا  دارد تا با این گل گشت، جسم و روح شان را از همه آلودگیها و پلشتی های دنیای واانفساءی بیدردی و بی مسئولیتی، پاک سازند.

لیلة القدر، شبی است که هر که آن شب را احیاء کند، عزیز و مشرف گردد. اما فراموش نگردد که احیاء نه فقط بیدار خوابی و شب زنده داری بلکه احیاءی عزت، شرافت و ارزشهای متعالی الهی، در زمینه ذهن و زندگی انسان، می باشد که باید تاثیر آن را عملا و به وضوح در زندگی مان لمس نمائیم. و احیاء باید ما را به خدا نزدیک کند و حضور گرم و پرمحبت خدا را به صراحت و روشنی درک کنیم " ما ادراک ما ، لیلة القدر " و اگر به قدر، آگاهی یافتیم، اینجاست که روشنی حضور صمیمی خدا، فوران نور، سیلان عشق و عطر گل هستی را به وضاحت در زندگی مان احساس مینمائیم و با صلاحیت حضور در بزم  وصل اوست که آرزوی دوام شب وصل را در دل می پرورانیم زیرا که "لیلة القدر خیرا من الف شهر " میباشد .    

لیلةالقدر، شبی است که از  قندیل مقدس عشق و عرفان، روشنائی حقیقت و کمال و تعالی، بر زمین پخش میگردد تا زوایای تاریک شبستان غم انگیز برزخ زندگی و سنگستان روحهای  سرد و ساکت بیدردی و بیرمقی انسانها را روشن و نورانی نموده و گوهر گرانبهای فطرت آنانرا به تلالوء وا دارد. 

لیلةالقدر، شبی است که خداوند، زندگی نوین انسانی را در آن شب رقم میزند، حیات و تعالی و تقدس و عظمت و تحرک و روح از همه سو باریدن میگیرند چون شب قدر است و احیاءی شب، تا رسیدن به روشنی و فجر زندگی، این فلسفه وجودی قدر است.

لیلةالقدر، شبی است که لشکریان نور و سپیده با تمام قوا بر طلایه داران سیاهی و تباهی، یورش برده و با نیزه های ذرین و ناب خورشید آگاهی،عشق و عرفان، انسان های به قدر نشسته را از سیه چال رکود و جمود و ارتجاع و کج اندیشی نجات داده و «مطلع الفجر» زندگی نوین را به آنان، به ارمغان می آورد.

لیلةالقدر، شبی است که در آن، روح خدا در رگهای منجمد و  قلبهای آماسیده از بغض و درد و حقارت، جاری و ساری گردیده عصمت و شرف و خودآگاهی انسان را در زمینه فطرت الهی اش به رویش و پرورش می نشیند و روح خدا بر همه چیز جاری و ساری میگردد، آنگاهیکه این روح در کالبد سرد و افسرده و غمگین انسان دمید او را مبدل به تندیس عشق و مظهر عظمت و خودآگاهی، مینماید.

 لیلةالقدر،شبی است که "روح القدس"،همه انسانهای مستضعف و به بند کشیده شده را در بزم خدائی قدر، به سور  دعوت مینماید تا از روح خدا مشام جانشان را لبریز سازند و خدا گونگی انسان را در تئاتر زندگی به تمثیل نشینند و  راز مسجود شدن بر ملائک را برملا سازند و خدا را ازین نمایش عظیم انسانی مملو از عشق و آگاهی، به وجد آورده و سروش ملکوتی "فتبارک الله احسن الخالقین" او را از فضای ملکوتی عروج با گوش دل بشنوند و از جام عشق الست سرمست و مدهوش گردیده و سرشار ازین عشق و مستی، شب را احیاء نموده و غرقه در حالات روحانی عرفان گردیده و مذاب نور و عشق را در رگهای شان جاری و ساری کرده و شگوفائی گلهای بهشتی درون شان را به تماشا گرفته و ملکات و فضائل انسانی شان را متبارز سازند.

لیلةالقدر، شبی است که اگر درک گردد با سیلان عشق و آگاهی،امید و ایمان تازه ای در انسان میدمد ایمانیکه چهره شسته و روفته شده اش جان دلها را از اخلاص و پرستش پر مینماید و روح مضطرب و دردمند انسان را که در آرزوی وصل و فلاح و رستگاری چشم بر پنجره آبی آسمان، رو به خدا نشانه رفته است، در ضیافت لیلة القدری مبتنی بر این ایمان نوین فرا میخواند.

لیلةالقدر،شبی است که انسانهائی را که در اعماق دره سیاه و تاریک جهل و خود پرستی ، پرت گردیده و همچون کرم در منجلاب نیستی و  مذلت در هم میلولند ، با فریاد "قم فانذر" آنانرا در اوج فرا خوانده و پنبه غفلت و تذویر را از گوشهای شان  بدر کرده تا فریاد مظلومانه انسانهائی را که انسانیت و عدالت را حتی به قیمت جانشان فریاد کرده اند، بشنوند و خواب خرگوشی را که با لالائی تزویری دشمن بر چشمهای شان مسلط گردیده، بر آشفته تا چشم حق بین شان مظالم و فاجعه های زمینی را دیده و بر آن بشورند .

آری چنین است که شب قدر از هزار ماه معمولی و عادی که به روز مرگی و ابتذال گذرانده ایم ، بهتر است و ما ازین دریچه است که به ، لیلة القدر قرآن نگاه میکنیم و این بینش قدر قرآن است که همچون آتش "اهورائی" بر مجمر سینه ملتهب و سوزان هر انسان عاصی و درد مند، مشتعل گردیده است . انسانهائیکه احیاء را در ریتم خدائی  ضربان قلب شان ، به آهنگ میکشند و به ما می آموزند که در طول تاریخ ، پرستش و خدا محوری بود که عشق و کرامت و عدالت و برابری و آزادی را به بشریت مظلوم و به بند کشیده شده تاریخ ، اهداء نموده است تا زندگی شان را بی وحشت قداره بندان و جلادان و اسارت و ذلت و زنجیر ، مملو از پرستش و عشق و زیبائی و عظمت و خلاقیت و قداسیت و تعالی و نور ، سازند

فاطمه صلوات‏اللَّه‏علیها لیلةالقدر بود، و لیلةالقدر داراى مراتبى است، چنانكه همه حقایق وجودى چنین‏اند هر مرتبه دانى رقیقه عالى آن است و مرتبه عالى، حقیقت رقیقه‏ى مرتبه دانى است. خداى سبحان فرمود: «شما نشئه نخستین را فهمیدید پس چرا متذكر نمى‏گردید» و در روایت رضوى چنین آمده: «خردمندان دانستند كه حقایق عالم ماوراى این نشئه جز از طریق حقایق اینجا شناخته نمى‏شوند».
در اثر صادقى آمده است: «خداى تعالى عالم ملك را بروزان ملكوت خلق كرده و ملكوت را بر مثال جبروت تأسیس كرده تا از ملك بر ملكوت و از ملكوت بر جبروت (عقول) استدلال شود».
بدان كه از منازل سیر حبى وجودى در قوس نزولى به لیل و لیالى تعبیر مى‏شود و در قوس صعودى به یوم و ایام تعبیر مى‏گردد. پس عصمةاللَّه الكبرى حضرت فاطمه همانگونه كه لیلةالقدر است همچنین یوم‏اللَّه نیز مى‏باشد. و انسان كامل در عصر محمدى وعاء حقایق قرآن است. اگر خواهى چنین بگو: انسان كامل قرآن ناطق است. پس یازده قرآن ناطق از این شب مباركه‏اى كه شب قدر است و مادر امامان است، نازل شده است. پس بفهم آنگاه در سخن حق سبحان تدبر نما كه به پیغمبر اكرم فرمود: «ما به تو كوثر را بخشیدیم».
رسول خدا (ص) فرمود: «هركس فاطمه را آنگونه كه حق فاطمه است بشناسد شب قدر را ادراك كرده است و علت نامگذارى آن حضرت به فاطمه آن است كه خلایق از كنه معرفت وى بریده شدند (به كنه معرفت وى نمى‏رسند)».
و در اثر صادقى چنین آمده: «هركس فاطمه را آنگونه كه سزا است بشناسد، لیلةالقدر را ادراك كرده است».
تمام این حدیث در تفسیر فرات كوفى چنین است: «فرات گوید محمد بن قسم بن عبید به اسناد معنعن خویش از ابى‏عبداللَّه علیه‏السلام ما را حدیث كرد كه آن حضرت فرمود: انا انزلناه فى لیلةالقدر. لیله فاطمه است و قدر اللَّه است، پس آنكس كه فاطمه را آنگونه كه سزاست بشناسد لیلةالقدر را ادراك كرده است. علت نامگذارى وى به فاطمه آنست كه خلایق از معرفت فاطمه محروم و بریده شدند.
(محمد بن قسم شك كرده كه حدیث با «عن» از حضرتش شرف صدور یافت و یا بدون «عن)» و سخن خدا: «و ما ادریك ما لیلةالقدر، لیلةالقدر خیر من الف شهر» یعنى چه مى‏فهمى كه لیلةالقدر چیست لیلةالقدر بهتر از هزار ماه است یعنى شب قدر بهتر از هزار مومن است زیرا فاطمه مادر فرود مومنان است- تنزل الملائكة والروح فیها- ملائكه و روح را در این شب فرود مى‏آورند و ملائكه مومنانى‏اند كه علم آل‏محمد (ص) را واجدند و مراد از روح‏القدس فاطمه است. باذن ربهم من كل امر سلام هى حتى مطلع الفجر یعنى از هر امرى به اذن پروردگارشان در حالى كه سلام مى‏گویند تا فجر طلوع كند یعنى تا حضرت قائم خروج كند

                                                            والسلام


September 14th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي